فیلم های ترسناکی که بیش از یک بار تحمل تماشای آن ها را ندارید(بخش اول)

فیلم های ترسناک علی رغم این که ترس و وحشت زیادی را در دل ما ایجاد می کنند اما می توانند ما را نیز برای مدتی سرگرم نمایند. در واقع تاثیر این فیلم ها معمولاً کوتاه بوده و در بدترین حالت پس از چند روز آن ها را فراموش خواهیم کرد. شاید برایتان پیش آمده که یک شب را با دوستانتان بوده اید و می خواستید فیلمی ترسناک را تماشا کنید. در اغلب موارد آن فیلم هر چه باشد برای شما فرق نخواهد کرد، چه آن را قبلاً دیده باشید و چه ندیده باشید. اما گاهی متوجه می شوید که دوستانتان فیلمی را برای تماشا انتخاب می کنند که شما قبلاً دیده اید ولی تحمل تماشای دوباره ی آن را ندارید. اینجاست که کابوس به سراغتان می آید و سعی می کنید به هر ترتیبی خود را از تماشای دوباره ی آن فیلم معذور بدارید.

به گزارش شایان فیلم و به نقل از روزیاتو، برخی از این فیلم ها معمولاً حاوی چنان خشونت و وحشتی هستند که فراتر از تحمل بیننده است و برخی دیگر نیز احساس و عاطفه ی بیننده را به شدت متاثر و متألم می سازند. در تعدادی دیگر نیز همه چیز خوب پیش می رود تا این که صحنه های پایانی فیلم دمار از روزگار بیننده درخواهد آورد. در ادامه ی این مطلب می خواهیم شما را با فیلم هایی آشنا کنیم که به هیچ عنوان حاضر به تماشای دوباره آن ها نخواهید بود.

۱-  هفت آیین (۲۰۱۴)

تای وست کارگردان فیلم «هفت آیین» (The Sacrament) بیشتر به خاطر ساخت فیلم های ترسناکی که رفته رفته و به آرامی تماشاگر را در ترس و وحشت فرو می برد مانند فیلم های «خانه شیطان» (The House of the Devil) و «مهمانداران» (The Innkeepers) می شناسند. این فیلم ها واقعاً ترسناک هستند اما بیننده از تماشای آن ها لذت خواهد برد. اما رویه ی فیلم سازی وست در سال ۲۰۱۴ با ساخت فیلم «هفت آیین» دچار تغییر شدیدی شد. این فیلم شبه مستند در مورد سه روزنامه نگار است که درباره ی یک جریان مذهبی تازه شکل گرفته تحقیق می کنند که اعضای آن اخیراً در یک منطقه ی محصور در آفریقا دور هم جمع شده اند. این فیلم که رگه های ضعیفی از یک داستان واقعی را در خود دارد خطوط قرمز ترس و وحشت را زیر پا گذاشته و داستان و شخصیت ها را به مکان هایی بسیار تاریک می برد.

اوج داستان فیلم یک مراسم خودکشی از اعضای فرقه ی مذهبی مذکور را به تصویر می کشد و کارگردان نیز قصد ندارد ذره ای از وحشت، درد و ترسی که این افراد تجربه می کنند از دید فیلم بردار و صدابردارش پنهان بماند. حتی زمانی که یکی از این روزنامه نگاران به خواهرش که عضو این فرقه است بسته می شود و مجبور است در این مراسم خودکشی دسته جمعی شرکت کند شرایط برای تماشاگران داخلی و بیرونی فیلم بدتر از قبل می شود. این فیلم را باید یکی از بهترین فیلم های ژانر وحشت و البته برترین فیلم تای وست دانست اما وقتی که فیلم را تماشا کنید و درد تماشای آن را تجربه نمایید دیگر به هیچ عنوان حاضر نخواهید بود برای یک بار دیگر نظاره گر آن باشید.

۲- شهیدان (۲۰۰۸)

سبک جدیدی از فیلم های ژانر وحشت که با شکنجه فراوان همراه بودند در سال ۲۰۰۴ با فیلم «اره» (Saw) ظهور خود را اعلام کرد اما بدون شک اوج یا حضیض (بسته به این که منتقد یا بیننده فیلم که باشد) این ژانر را می توان فیلم «شهیدان» (Martyrs) در سال ۲۰۰۸ دانست. تماشای محتوای فیلم با توجه به این که شخصیت های اصلی آن از همان ابتدا به شدت غیرقابل تصورترین شکنجه ها را تجربه می کنند (از کتک خوردن بیرحمانه تا زنده پوست کندن) برای یک تماشاگر تنها کار غیر قابل ممکنی به نظر می رسد. اما پشت این همه صحنه ی دردناک شکنجه و کل روایت داستان یک هدف خاص وجود دارد که تماشای فیلم را ورای صحنه های شکنجه ی آن برای بیننده دردناک می سازد: جستجوی دانش ممنوعه و چیزی که داشتن آن دانش می تواند به ذهن انسان تحمیل کند. فیلم سعی دارد به این سوال پاسخ دهد که آیا آن چیزی که بعد از مرگ انتظار انسان را می کشد وحشتناک است یا خوشایند و یا اصلاً وجود ندارد. تماشای این فیلم بدون شک تجربه ای دردناک خواهد بود.

۳- مگان گم شده است (۲۰۱۱)

این ادعا که یک فیلم ترسناک بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده معمولاً مربوط به فیلم هایی در مورد خانه های نفرین شده یا افراد تسخیر شده به وسیله ی شیاطین و اجنه مربوط می شود تا با این ادعای ناصواب، تماشاگران را بیش از پیش به تماشای فیلم ترغیب نمایند. اما این ادعا در مورد فیلم «مگان گم شده است» (Megan is Missing) طوری است که تماشای حتی یک بار آن را برای تماشاگر سخت خواهد کرد. داستان فیلم حول محور یک فیلم کوتاه می چرخد که داستان دزدیده شدن دو دختر نوجوان را روایت می کند و در ۲۰ دقیقه ی پایانی فیلم متوجه اتفاق واقعی که برای این دو رخ داده می شویم.

صحنه های پایانی فیلم را می توان یک نمونه از مشمئز کننده ترین و دردناک ترین پایان بندی های فیلم های ترسناک مدرن سینما دانست که بدون شک مزه ی ناخوشایند آن را تا مدت ها در دهان خود حس خواهید کرد. علم به این که دستکم بخشی از اتفاقات داستان در دنیای واقعی رخ داده است نیز بر وخامت اوضاع برای تماشاگر می افزاید. جن گیری و غول های بیرحم داستان های ترسناکی را رقم می زنند اما «مگان گم شده است» وحشت و ترس واقعی را به شما نشان خواهد داد.

۴- مرد حصیری (۱۹۷۳)

اگر چه نمی خواهیم یک فیلم خوب و موثر اما قدیمی در مورد یک قاتل ماسک دار را نادیده بگیریم اما در دنیای فیلم های ژانر وحشت نمی توان فیلم هایی به ترسناکی فیلمی که نشان می دهد انسان هایی که یک سری قواعد مذهبی خرافاتی و غیرانسانی در ذهن آن ها کاشته شده است قادر به انجام چه اعمال وحشتناکی هستند را پیدا کرد. هیچ فیلمی در طول تاریخ چنین وحشت و ترسی را به اندازه ی فیلم «مرد حصیری» (The Wicker Man) که پدرخوانده ی فیلم های ترسناک کم کم سوزانننده تماشاگر به شمار می آید به نمایش نگذاشته است. این فیلم یکی از معدود فیلم های این ژانر است که بارها و بارها شما را از ترس به سقف خواهد چسباند و به هیچ عنوان نیز قصد گول زدن شما را ندارد.

تقریباً تمام فیلم، از ابتدا تا پایان، کمابیش شما را دچار وحشت خواهد کرد اما با جلو رفتن داستان رفته رفته این بار وحشت افزایش یافته و در اواخر فیلم به اوج خود خواهد رسید. این ترس حتی زمانی که نمایش فیلم به پایان می رسد و مشغول تماشا کردن تیتراژ پایانی هستید نیز شما را رها نخواهد کرد و دستکم برای چند روز صحنه های فیلم را با ترس و وحشت در ذهن خود مرور خواهید کرد. اگر چه پایان بندی فیلم را باید یکی از بهترین پایان بندی های فیلم های ژانر وحشت دانست که ارزش بارها و بارها دیدن دوباره را دارد اما تماشای آن برای شما فراتر از غیرممکن خواهد بود.

۵- مه (۲۰۰۷)

برخی اوقات پایان ترسناک و تاریک فیلمی در ژانر وحشت تنها چیزی است که تماشای دوباره آن را برای بیننده سخت خواهد کرد اما اگر دنبال غم انگیز ترین پایان برای فیلم های ژانر وحشت می گردید بدون شک صحنه ی پایانی فیلم «مه» (The Mist) چیزی است که باید دنبال آن باشید. اگر چه ترس و وحشت در تمامی فیلم به تصویر کشیده می شود اما بدون شکل درماندگی عمیق و بیرحمانه را تنها در صحنه ی پایانی فیلم می توانید شاهد باشید. دیوید پس از گذراندن مدت زمان زیادی از داستان فیلم در یک فروشگاه بزرگ، همراه با پسر و چند تن از همراهانش موفق می شوند از درون مه غلیظی که هیولاهایی خونخوار در خود دارد خارج شوند و خود را به بیرون از شهر برسانند. اما ناگهان سوخت خودرو تمام شده و آن ها در می یابند که دیگر راه فراری ندارند و باید قبل از این که به دست هیولاها بیفتند جان خود را بگیرند. در ادامه دیوید در می یابد که گلوله کافی برای کشتن تمام سرنشینان خودرو را ندارد.

به هر ترتیب وی با گلوله هایی که دارد سرنشینان خودرو را می کشد و آخرین گلوله را نیز در سر پسر نوجوانش، بیلی، خالی می کند. بعد از این که متوجه می شود دیگر گلوله ای برای کشتن خودش باقی نمانده، وارد مه می شود و منتظر می ماند که هیولاها به سراغش بیایند اما ناگهان با نیروهای ارتش مواجه می شود که او را در آغوش می گیرند. دردناک تر از این صحنه چه می تواند باشد؟!! او و پسر دوست داشتنی اش تنها چند لحظه تا نجات برای همیشه فاصله داشتند. با هیچ کلماتی نمی توان دردناک بودن صحنه ی پایانی فیلم را بیان کرد و هر چند که فیلم ساختار روایی بسیار خوبی دارد اما به سختی می توان بیننده ای را به تماشای دوباره ی صحنه ی پایانی فیلم وادار کرد.

۶- روی قبرت تف خواهم کرد (۱۹۷۸)

اگر چه فیلم هایی که بر مبنای فرضیه ی انتقام ساخته می شوند ناگزیر باید حاوی صحنه هایی از رفتارهای وحشیانه و غیرانسانی باشند اما کمتر فیلمی از این لحاظ می تواند به اندازه ی فیلم «روی قبرت تف خواهم کرد» (I Spit on Your Grave) مشمئز کننده و نفرت انگیز باشد. فیلم داستان زنی را روایت می کند که بعد از این که توسط دسته ای نامرد مورد تجاوز قرار می گیرد و در جنگل رها می شود که بمیرد از در انتقام برمی آید و بدون این که لحظه ای درنگ کند تمامی این افراد را به سزای اعمالشان می رساند. هر یک از افرادی که در لیست انتقام او قرار دارند مرگ دردناک تر و وحشتناک تری نسبت به نفر قبل از خود دارد.

اما تماشاگران برای این که در ادامه با قهرمان بیرحم داستان همزادپنداری نمایند و اوج خشونت رفتارهای انتقام جویانه و سادیسمی او را درک نمایند مجبور می شوند در ابتدای فیلم صحنه ی واقع بینانه ی تجاوز دسته جمعی به او را به تماشا بنشینند. تجاوز جنسی موضوعی است که به تصویر کشیدن آن در فیلم کار بسیار دشوار و ناخوشایندی است اما این صحنه در فیلم چنان واقعیت گرایانه به تصویر کشیده شده است که مرزهای افراط را در می نوردد. حتی کسانی که به دیدن این گونه فیلم ها نیز عادت دارند بدون شک برای تماشای مجدد فیلم مردد خواهند بود.

۷- بازی های خنده دار (۱۹۹۷) یا بازی های سرگرم کننده

بعضی اوقات اتفاقات بد برای افراد خوب رخ می دهد و هیچ قافیه و دلیل خاصی نیز برای آن وجود ندارد. فیلم «بازی های خنده دار» (Funny Games) داستان مشابهی را روایت می کند. دو جوان بیمار روانی به نام های پیتر و پل، در خانه ی خود یک خانواده را تحت شکنجه های روحی و جسمی سختی قرار می دهند. استخوان ها خرد شده و جان افراد گرفته می شود. حتی یک سگ نیز به خیل کشته ها می پیوندد و تمامی این اتفاقات دردناک در حین یک بازی مضحک توسط این دو پسر جوان رخ می دهند. هیچ خصومت و مشکلی بین خانواده ی کشته شده و دو مردی که آن ها را شکنجه می کنند وجود ندارد.

هیچ انتقامی در کار نیست و در فیلم نیز چیزی در مورد این که این دو پسر از خانواده ی خود طرد شده اند وجود ندارد. پیتر و پل به یکباره ظاهر می شوند و بعد از انجام شدیدترین شکنجه ها و جنایات روی یک خانواده، سراغ خانواده بعدی می روند. فیلم «بازی های خنده دار» یکی از فیلم های خوش ساخت ژانر وحشت اما بدون شک یکی از دردناک ترین آن هاست. صحنه های دردناکی که در طول فیلم خواهید دید و لذتی که پیتر و پل از این شکنجه ها می برند و بی معنی بودن تمامی این اعمال شنیع، تماشای دوباره ی این فیلم را برای سنگدل ترین افراد نیز مشکل خواهد کرد.

تاریخ نشر مطلب:
چهارشنبه، ۱۲ مهر ۱۳۹۶






نظرات کاربران



معرفي فيلم هاي روي پرده