بهروز وثوقی: مسئولین دعوت کنند، به ایران می آیم!

اخیرا درددلی از سوی بهروز وثوقی بازیگر مشهور سینمای پیش از انقلاب، در صفحه اینستاگرامش منتشر شد که بازتاب وسیعی در میان اهالی سینما داشت. اصل جمله این بود که دل او، به قدری برای ایران تنگ شده که تمام ذهن و فکر او، یاد خاطره های کشورمان است. وثوقی اما سالهاست که این آرزو را آشکارا بیان می کند. به گزارش سرویس فرهنگ و هنر «انتخاب»، یادداشت بهروز وثوقی و بروز واکنش های اهالی سینما، باعث شد بار دیگر مصاحبه ی 11 سال گذشته «انتخاب» با «بهروز وثوقی» در فضای مجازی منتشر شود. 11 سال قبل، یعنی خرداد 1386، طی تماس سرویس فرهنگ و هنر «انتخاب» با بهروز وثوقی بازیگر مشهور سینمای پیش از انقلاب، او پذیرفت که سوالات خوانندگان «انتخاب» در قالب یک مصاحبه با او مطرح شود. این مصاحبه، در همان ایام حواشی بسیاری را موجب شد و حتی بروز برخی واکنش های سیاسی را در پی داشت. به درخواست مخاطبان «انتخاب»، بار دیگر این مصاحبه با بهروز وثوقی را در ادامه می آوریم:

آقای وثوقی، آیا اخبار روز ایران را پیگیری می کنید؟

من از طريق اينترنت تمام مسائل واخبار روز ايران را دريافت ميكنم و مطمئنا از هر لحظه كه در وطنم ميگذرد با اطلاع هستم.

آقای وثوقی! انقلاب که شد شما کجا بودید؟

من در امريكا بودم. خروج من از ایران به خاطر انقلاب نبود. دوماه قبل از وقوع انقلاب من برای ساخت فیلمی با آقای زرین دست به آمریکا رفتم وقتی که این فیلم را بازی کردم، انقلاب شد. بعد از آن هم فکر کردم که اوضاع مناسبی برای بازگشت نیست و بدین ترتیب تا به حال ماندگار شدم.

آیا پس از انقلاب تا به حال سفري به ايران داشته ايد؟

خير، نداشتم

در زماني كه ايران تشريف داشتيد به كداميك از شهرهاي ايران سفر نكرديد و دوست داريد آن شهر ها را ببينيد؟

نزديك به 30 سال است كه در ايران نبودم ولي يادتان باشد كه من هميشه عاشق ايرانم و از ديدن وجب به وجب آن لذت ميبرم و اميدوارم كه يك روز اين ديدن تحقق بپذيرد.

آیا دلیل خاصی برای عدم بازگشت به ایران دارید یا بطور مثال نگرانی خاصی؟

من نگران هيچ چيزي نيستم.

تا به حال از سوی مقامات ایرانی، پیغامی برای شما فرستاد شده دائر بردعوت از شما برای بازگشت يه وطن عزیزمان ایران؟

بله، دعوت زياد شده ولي اساسي نبوده است.

بسياري از شخصيتهاي فيلم هاي قبل از انقلاب هنوز در ايران يا مشغول به ايفاي نقش هستند و يا به فيلمسازي مشغول هستند، اگر هم فارغ باشند به ايران رفت و آمد مي كنند. با توجه به اينكه جشن ملي سينما ایران نزديك است ايا ممکن است به ایران بازگردید؟

اگر دعوت رسمي بشود، شاید

اگر به ایران آمدید، اولین جایی که می روید کجاست؟

اولين مكان مقبره پدر و مادرم است.

چه احساسی به شما دست می دهد وقتی در مورد شما از واژه "سوپر استار سابق" استفاده می شود؟

من خودم را هيچ گاه سوپر استار نميدانم من يك بازيگر ساده سينماي مملكتم هستم.

حتماً می دانید شما هنوز هم در میان مردم ایران یکی از پرطرفدارترین و محبوب ترین بازیگران سینما هستید.  چه احساسی دارید؟

هموطنان من هميشه با لطف و محبت خود من را شرمنده ميكنند و حتي گاهي اوقات اشك به چشمانم مي اورند. مردم ايران ،مردم شريفي هستند...

از چه سالي فعاليت هنري شما اغاز شد و ماحصل این فعالیت ها، چند فیلم و تئاتر است؟

من از سن 18 سالگي فعاليت هاي خودم را شروع كردم و ماحصل اين فعاليتها حدودا نزديك به 90 تا 100 فيلم و سريال مي باشد

چه مشاغلی در دورانی که هنوز بازیگر نشده بودید و یا هنوز بازیگر مشهوری نشده بودید، داشتید؟

بعد از اينكه دوبار در كنكور رد شدم در اداره بهداشت شروع به كار كردم و بعد در وزارت دارايي

چند برادر و خواهر داريد؟

چهار برادر دارم به اسامي چنگيز , بهزاد, شهراد و فيروز

آقای وثوقی، از کی فهمیدید که به بازیگری علاقه دارید؟

زماني بديدن فيلمي به اسم ولگرد با شركت اقاي ملك مطيعي رفتم و از انجا كه امدم بيرون احساسي در من بوجود امده بود و با ديدن چندين بار اين فيلم، جرقه اي از بازيگري در من زده شد

برای اولین بازی، چقدر دستمرد گرفتید؟

برای اولین بازی،2000 تومان دريافت كردم

فیلم های پیش از انقلاب، اصولاً برای نمایش در سینما دوبله می شده است.این مسئله باعث آزار شما نمی شد که فرد دیگری روی چهره ی شما صحبت می کند؟

من 10فيلم اوليه ام را با صداي خودم بازي كردم و بعد در فيلمهاي تنگسير, سازش, گوزنها هم صداي خودم بود و آنهايي هم كه با صداي خودم نبود به دليل مشغله زياد و به موقع رسيدن فيلم – به دليل قرار دادي - من در محل دوبله نمي توانستم حاضر باشم

گوزن ها، قطعا یکی از بهترین فیلم های شما محسوب می شود،چه شد که این فیلم توقیف شد؟

داستان از ابتدا شکل سیاسی داشت. به همان شکل بازی شد که نوشته شده بود. هیات سانسور وقت، ایراد خاصی ندیدند ولی بعدا که مردم دیدند و تفسیر خاصی کردند، فیلم توقیف شد. اگر دقت کرده باشید، همه کارهای من با هم فرق دارد .این هم یکی ازکارهای من بود که با کارهای دیگر من متقاوت بود از آنجا که هر بازیگر سعی می کند کارهای متفاوتی انجام دهد. من هم می خواستم کارهای غیرمتعارف بکنم. تنها گوزنها نبود که از نظر کار بازیگری غیرمتعارف بود. گوزنها کاربسیار بسیار مشکلی بود ، اگر دراین فیلم موفق نمی شدم، سابقه ام حرفه ای به هم می خورد و تلاشم این بود که موفق بشوم . به همین خاطر شش تا هشت ماه طول کشید تا خودم را به آن نفش نزدیک کنم.....

در گفت و گویی که چندی پیش با سینما دوستان سان فرنسیکو داشتید گفتید که در زمان حکومت شاه، به دلیل برخی آثارم از جمله "گوزن ها" مورد آزار و اذیت قرار گرفتید و حتی گفتید که به ساواک احضار شدید. ماجرا چه بود؟

ما برای فیلم گوزنها، مجبور به تغییر کامل 30 دقیقه از فیلم شدیم.این فیلم ابتدا نامش «تیرباران» بود، اما دستور آمد که باید نامش عوض شود.یک مسئله دیگر هم بود که می گفتند، «چرا در «گوزن ها» برای یک دزد این همه پاسبان می آید؟» البته ما هم پاسپانها را کم کردیم!

برای همین فیلم، یک روز یک اقایی به من زنگ زد ، آدرس داد و گفت، فردا ساعت 8 صبح بیا در خانه ای در خیابان گلستان.من به آنجا رفتم، یک نفر در انجا بود.مرا در اتاقی برد که فقط یک صندلی داشت.به من گفت اینجا بنشین الان کسی که با شما کار دارد، پیدایش می شود.اما فرد مورد نظر تا ساعت 4 بعد از ظهر نیامد و من عصبانی شدم و گفتم آقا ما کاروزندگی داریم، اما او گفت: این اقا جلسه داشته و دارد می آید.

فرد مذکور بالاخره در ساعت6.7 آمد.یک آدم بسیار لاغر و نحیفی بود.اولین سوالش از من این بود که چرا در این فیلم بازی کرده اید؟گفتم دلیل خاصی ندارد من فیلمهایی با موضوع متفاوت را بازی می کنم.او گفت : اگر در فیلمی تفنگ به تو بدهند و بگویند شاه را بکش تو می کشی؟ گفتم اگر موضوع متفاوت و خوبی داشته باشد بله این کار را می کنم.او گفت، نه خیر، اشتباه می کنی!

آن فرد به من گفت، ما برای شما احترام قائلیم ، اما این کارها را نکن.مثلاً یکی از یک میلیون کاری که می توانیم بکنیم آن است که ساعت 12 شب با کامیون روی ماشینت برویم و بکشیمت.شیشه ی مشروبی هم در ماشینت می گذاریم که روزنامه ها و مردم بگویند، بازیگر خوب سینما در حالت مستی رانندگی کرد و مرد.آنروز گذشت، اما من تا 8 ماه بعد از آن قضیه، هر وقت کامیونی در پشت سرم می دیدم، آنقدر گاز می دادم و کوچه پس کوچه می رفتم که خطر از بین برود (با خنده)

یکی از انتقاداتی که به شما هست این است که شما در اوج کارتان رفتید و «ليلى و مجنون» يا «ممل آمريكايى» و «ماه عسل» و «بت شكن را بازی کردید، آیا این کار دلیلی داشت؟

من اجبارا بايد فيلمهايي تجارتي را هم بازي ميكردم كه تهيه كننده از نظر مالي تامين شود كه بتواند فيلم درست تري را سرمايه گذاري كند.

بعضي از اثارهاي نمايشي اثرهاي سوء فرهنگي در جامعه ها داشته و دارد، از جمله بنا به امار بعد از پخش فيلم قيصر 10 ميليون جفت كفش به علت خواباندن پاشنه يكسال زودتر ازموعد عمر كرده و دور انداخته شده اين پديده تا كنون نيز ادامه دارد. بسیاری این مسئله را تاثير سوء فيلمهاي از نوع قيصر ميدانند ، نظر شما چيست؟

راجع به خواباندن پاشنه كفش و ميليون جفت زباد خبري ندارم اين يكي از عادتهاي اين نوع نقشها بود و من هم اجرا كردم. فيلمهاي من اثار مثبت هم داشته مثلا بعد از نمايش گوزنها نامه های فراوانی به دستم رسید كه در آن مادر ، برادر، يدر و خواهر معتادين از من تشكر ميكردند چرا كه عزیزانشان را در فيلم ديدند و تصميم به ترك گرفتند.

با کدام یک از بازیگران سینمای پیش از انقلاب رابطه دارید؟ آیا خبری از اقاي ملک مطیعی داريد؟

بله ازاقاي ناصر ملك مطيعي خبر دارم ايشان را هم دوست دارم و هم در ارتباط هستم اقاي مشايخي هم همينطور .

گفته مي شود شما نتوانستيد به راحتي خود را با جامعه هنري خارج از كشور از جمله هاليوود وفق دهيد و در گفتگوهايي كه قبلا شما داشتيد اينطور به نظر ميرسد بر خلاف بسياري از هنرمندان ايراني هاليوود از پذيرفتن نقشهايي منفي تا انجا كه مي شده خودداري كرديد و كلا گفتید نقشهاي پيشنهادي در شان شما نبوده ؟ با فرض جدا دانستن يهود از صهيونيست ها به نظر شما تا چه حد فرضيه هاليوود در خدمت صهيونيستها صحت دارد؟

آن اوايل از من خواستند كه خودم را اسراييلي معرفي كنم و حتي اسم "بروس واساي" را هم برايم انتخاب كرده بودند بهشان به صراحت گفتم من ايرانيم و به ان افتخار مي كنم و كار را با اين شرط ارزاني خودشان كردم و اين درست كه تا اندازه زيادي رابطه جاي ضابطه و مستعدين را در هاليوود گرفته و اين جايگزيني ها و كنارگذاري شايسته سالاري چيزي جديد و فقط مختص به هاليوود و اين نقطه از دنيا نيست. اينطور به نظر مي آيد از هنرمندان ايراني علارغم استعدادهاي استثنايي كه دارند زيركانه در بيشتر موارد نقشهاي ضد ايراني و نقش تروريستها و نوعا منفي به انها داده مي شود و تا انجا كه ممكن است رولهاي مثبت به انها داده نمي شود. چيزي كه من را بسيار خوشحال مي كند اين جوانهاي پر استعداد و خلاقي كه ازدانشگاه ها پا به اين عرصه مي گذارند چه در ايران و چه در اينجا. اميدوارم روزي برسد ايرانيها در هالي وود به جايگاه والايي ارتقا پيدا كنند كه حتما پيداخواهند كرد. در مجموع من كاري به كار كسي ندارم و نميدانم ديگران چه مي كنند ولي مي دانم كه من بايد كار را دوست داشته باشم و انتخاب كنم حالا اگر سالها طول بكشد.

چه خاطره جالبي از فيلمي و يا اتفاقی كه در پشت صحنه افتاده دارید؟

بعد از اينكه فيلم رضا موتوري اكران شد، پیش مردم در سینما نشستم و فيلم را تا اخر تماشا كردم. وقتي فیلم به آخر رسيد، مردم خيلي ها گريه مي كردند .من كه تحت تاثير احساس مردم واقع شده بودم نخواستم زودتر سينما را ترك كنم. تا چراغ ها روشن شد خانم مسني در ميان جمعيت که اول مرا ديده بود، فرياد زد :«خدا رو شكر زنده است خدا رو شكر زنده است.» اتفاق پشت صحنه هم اينكه در فيلم نفس بريده زير پلي فكر مي كنم پل گيشا که تازه ساخته شده بود چند صحنه داشتیم. زير اين پل فيلم برداري مي كرديم و من نقش يك ادم غشي را بازي مي كردم .يك صحنه اي مثلا من غش كرده بودم و مردم هم دورم جمع شده بودند، پيرزني با ديدن اين صحنه هراسان شروع كرد به فحش دادن كه خاك عالم بر سرتون اين جوان داره مي میره شما ايستادين بر و بر تماشا ميكنيد ؟ببريدش لاقل بيمارستان!

البته به علت تقاضا هاي مكرر براي بازگو كردن از اين دست خاطرات طنز گونه كه پشت صحنه اتفاق مي افتاد و جريانهاي ديگر پشت صحنه كه كم هم نيستند ،آن را به صورت كتاب در اختيار علاقمندان قرار دادم كه متاسفانه تا به امروز اجازه انتشار آن در ايران داده نشده است.

چه آرزويي داريد و اينكه مي خواهيد نسلهاي اينده از شما به چه عنوان ياد كنند و درآخر اگر صحبتي و يا مطلبي خاص خطاب به دوستدارانتان داريد بفرماييد؟

بعد از گذشت حدود 30 سال، ازنظرمردم انگار نه انگار این زمان گذشته است. مردم حتی نگاه نمی کنند که موهای من سفید شده است. به من همان نگاهی را می کنند که سی سال پیش درایران داشتند. به همین خاطر می خواهم دست به گردن مردم وطنم بیاندازم و به ایران برگردم.... بد حادثه سرنوشت را اینطور رقم زده است.... اگر دلم می خواهد درآن مملکت باشم نه اینکه آنجا کار کنم . نه! این اشتباه پیش نیاید. چون هم سنی از من گذشته و یا اینکه کارمناسب من نیست، اما می خواهم در وطنم باشم .اميدوارم و آرزو دارم روزي برسد كه همه هموطنانم از آزادي خوبي برخوردار باشند ديگر اينكه آرزو دارم بتوانم اندوخته نيم قرن تجربه هنري خودم را به رايگان در خدمت جوانان با استعداد ايراني قرار دهم.

تاریخ نشر مطلب:
چهارشنبه، ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۷






نظرات کاربران



معرفي فيلم هاي روي پرده