«سالوادور» جواب داد؛ «تگزاس» ساخته شد!

جمشید خاوری: فروش بالای فیلم «من سالوادور نیستم» در اکران نوروزی 95تهیه کنندگان سینمای ایران را به سمت ساخت فیلمهای این مدلی سوق داده است. «تگزاس» جدیدترین ساخته مسعود اطیابی که این روزها روی پرده است دقیقا با همان فرمولی ساخته شده که در «سالوادور» دیدیم. لوکیشن مشترک (هر دو در برزیل فیلمبرداری شده اند) ژانر مشترک (هر دو کمدی هستند) استفاده از بازیگرانِ امتحان پس داده ( فرخ نژاد، درخشانی و جمشیدی در فیلم «خوب بد جلف» مثلث خوبی را تشکیل داده و در تگزاس تکرار کردند) حضور فوتبالیست های مطرح برزیلی (ریوالدو در سالوادور و پله در تگزاس) و جذابیت های کشور مذکور (که در ادامه توضیح خواهم داد) دلیل محکمی برای این ادعاست. ماجرا وقتی جالب می شود که بدانیم ابراهیم عامریان در فیلم سالوادور «سرمایه گذار» بوده و سود سرشاری که نصیبش شده او را برای ساخت یک فیلمِ «بفروشِ» دیگر در همان کشور ترغیب کرده تا این بار به عنوان «تهیه کننده» در تگزاس حضور داشته باشد!

حال سوال اینجاست که فیلم سازی در خارج از کشور چه دارد که تهیه کنندگان را وادار می کند علارغم صرف هزینه های بیشتر، دوربین شان را بردارند و به خارج از مرزهای ایران بروند؟

اولین عامل، جذابیت است. برای تماشاگران ایرانی که عمدۀ وقتشان را پای تلویزیون های داخلی می گذرانند و به خاطر محدودیت ها نمی توانند بعضی چیزها را ببینند، دیدن آنها روی پردۀ سینما برایشان جذابیت دارد. مثل همبازی شدن بازیگران مرد ایرانی با دخترهای زیبای مو بلوند خارجی که اجازه دارند لباس های تنگ بپوشند و زلف بر باد دهند! و همچنین زرق و برق های دیگر مانند خانه ها و خیابانهای شیک، لباسهای رنگارنگ، رقص و خوانندگی، جاذبه های چشم نواز طبیعی، مکان های مخصوص خوشگذرانی! و ... .

در بحث «شوخی ها» با اغماض، نود درصد از صحنه های کمدی این فیلمها، تکراری و لودگی است؛ آن ده درصد بقیه هم، روی بامزه بازی و بداهه پردازی بازیگران استوار است. (عطاران در سالوادور خیلی سعی کرده شوخی های فیلم را آبرومند در بیاورد) در این مدل فیلمسازی، کمدی یعنی «هر چیزی که تماشاگر را بخنداند»  و وقتی قصۀ محکم، شوخی های دست اول و شخصیت پردازی وجود نداشته باشد تماشاگر باید به حماقت، تیکه پرانی و «دست و پاچلفتی بودنِ کارکترهای فیلم» بخندد!

شوخی نویسی در سینمای جهان (علی الخصوص هالیوود) بر سه اصل استوار است. شوخی با مذهب، شوخی با جنسیت و شوخی با سیاست که همگی در ایران جزو خط قرمزهای ارشاد محسوب می شوند و هر فیلمسازی بتواند به این خط قرمزها نزدیک شود می تواند تا حدود زیادی توجه مخاطب  و فروش بالای فیلمش را تضمین کند. در تگزاس نیز از این جنس شوخی ها وجود دارد: صحنه غسل تعمید (شوخی با مذهب) ماجرای شیر لارا در یخچال(شوخی با جنسیت) و شوخی با احمدی نژاد و ظریف (شوخی با سیاست)

در این زمینه دو دیدگاه وجود دارد. دیدگاه اول می گوید سینما یک «هنر – صنعت» است و برای چرخاندن چرخ سینما باید چنین فیلمهایی ساخته شود تا گردش مالی لازم اتفاق بیافتد. دیدگاه دوم هم می گوید وقتی چنین فیلمهای سخیفی ساخته می شوند که از لحاظ محتوا و مضمون، تُهی هستند ناخودآگاه سطح سلیقه بصری تماشاگران را پایین می آورند و این برای سینما ضرر دارد.

 

تاریخ نشر مطلب:
سه شنبه، ۲۲ خرداد ۱۳۹۷






نظرات کاربران



معرفي فيلم هاي روي پرده