نقدی بر نمایش «رئال»/ تعرض در تاکسی!

حمید آقابابایی: نمایش رئال به نویسندگی عاطفه کوشکی و کارگردانی امیر عبادی هر شب ساعت 18 در تماشاخانه گندم روی صحنه می رود. داستان نمایش از یک تمرین تئاتر شروع می شود. یلدا با دیر رسیدن خود به تمرین وارد بحث و مشاجره با کارگردان می شود. در ادامه متوجه می شویم که یلدا در حین آمدن توسط راننده تاکسی مورد تعرض قرار گرفته است. اتقاقات و حوادث نمایش به شکل تودرتویی در هم تنیده شده اند و این امر باعث ایجاد تعلیق و لذت مخاطب می شود چرا که صحنه ها از یکدیگر قابل تفکیک نیستند. بازیگران مدام از نقش خود بیرون آمده و تمرین می کنند و سپس شخصیتهای مختلف را بازی می کنند. کارگردان از شیوه فاصله گذاری در اجرا استفاده کرده و آسیبهای اجتماعی را در قالب تمرین تئاتر به تماشاگر نشان می دهد. در پایان نیز متوجه می شویم که داستانی که بازی می کنند شبیه زندگی خودشان نیز هست.

حتی برای بابک در زندگی واقعی اش نیز این داستان اتفاق افتاده است. نویسنده (کوشکی) با توجه به درک خوب خود از معضلات اجتماعی سوژه به روز و مناسبی را انتخاب کرده و با  حداقل صحنه ها و پرهیز از دیالوگ گویی اضافه متن خوبی نوشته و در کارگردانی نیز همین نکته را می بینیم که کارگردان با حداقل میزانسن و استفاده تنها سه نیمکت چوبی بدون هیچ آکسسوار و لوازم صحنه اضافه ای اثری مینیمالیتی خلق کرده است.

 در واقع همه عناصر اجرایی نمایش در خدمت کارگردان بوده اند. در اجرا بعد زمان و مکان پیوسته می شکند و نمایش فضایی راز و رمزگونه پیدا می کند. ریتم درست اجرا و پیوستگی موقعیت ها و صحنه ها به یکدیگر باعث می شود که تماشاگر از نمایش خسته نشود. عدم استفاده از وسایل اضافی باعث شده تا تماشاگر تمرکز بیشتری روی بازی بازیگران و قصه داشته باشد. بازیگران با وجود صحنه ها و موقعیتهای تودرتو بازی خوبی دارند. یلدا بازی حسی دارد و برای تماشاگر قابل باور است. با توجه به کمبود امکانات و فضای سالن پرستوئی اجرای نسبتأ موفقی از متن ارائه داده شده است.

تاریخ نشر مطلب:
یکشنبه، ۲۷ آبان ۱۳۹۷






نظرات کاربران



معرفي فيلم هاي روي پرده