«مُطرب»؛ فیلمفارسی نیست/ نگاهی به پرفروش ترین فیلم روی پردۀ سینماهای کشور

جمشید خاوری: تلاش مصطفی کیایی در «مطرب» این بوده که علاوه بر رعایت استانداردهای ساخت یک فیلم پرفروش، حرفی هم برای گفتن داشته باشد. او که در فیلمهای قبلی اش خصوصا بارکد، چهار راه استانبول و خط ویژه سعی کرده بود دغدغه های اجتماعی نیز در آثارش بگنجاند؛ در مطرب هم به مسائلی مانند لغو کنسرت ها، سانسور فرهنگی، مشکلات معیشتی اهالی موسیقی، رانت و فساد اداری، ماجرای پسر سفیر ایران و حتی ارجاعات فرامتنی مثل مصادرۀ خانۀ شماعی زاده پرداخته است.

داستان از چه قرار است؟

در دیماه 1357ابراهیم (پرویز پرستویی) که یک خواننده کوچه بازاری است اعلام می کند در اواخر اسفند با انتشار اولین نوارش ، رسما به جرگۀ خواننده ها خواهد پیوست، اما با وقوع انقلاب در بهمن ماه، فرصتی برای مطرح شدن پیدا نمی‌کند. در عوض، دستگیر و راهی زندان می‌شود! او پس از آزادی همواره در آرزوی خوانندگی است ولی به دلیل بدشانسی و جبر زمانه، موفق به این کار نمی‌شود. به ناچار برای اینکه از علاقه اش (خوانندگی) دور نبوده و درامدی هم داشته باشد، به خوانندگی مجالس روی می آورد. تا اینکه بعد از چهل سال، موقعیتی فراهم می شود که به عنوان خواننده ای پیشکسوت، در هفتۀ فرهنگی ایران در ترکیه روی صحنه برود . اینگونه با دخترش زیبا (الناز شاکردوست) و دوست نوازنده اش (مهران احمدی) راهی ترکیه می شود....

فیلمنامه چقدر فاجعه است؟

واقعیت این است که مصطفی کیایی تا کنون هفت فیلمنامه نوشته و ساخته (و قطعا تعداد زیادی فیلمنامۀ ساخته نشده هم دارد) بنابراین او می داند که چگونه باید برای عامۀ تماشاگران ایرانی فیلمنامه بنویسید، هرچند با زیر پا گذاشتن اصول فیلمنامه نویسی و پیروی از کلیشه ها!  در نتیجه از این منظر، او فیلمنامۀ بدی ننوشته و داستانش را - کم و بیش - درست به تصویر کشیده است.

اما اگر بخواهیم از دید یک فیلمنامه نویس حرفه ای به فیلمنامۀ مطرب نگاه کنیم و آنرا در قالب الگوهای رایج زیر ذره بین ببریم باید بگویم که فیلمنامه، ضعف های فراوانی دارد. از لکنت در داستان گویی گرفته تا شلختگی درشخصیت پردازی و ابهام در معرفی قهرمان داستان....

برای نمونه، خط اصلی قصه یعنی تلاش یک خواننده برای اجرای کنسرت از اواسط فیلم فراموش می شود و ماجرای دیگری (فواد و نازان) را می بینیم که سراپا مشکل است! معلوم نیست رابطۀ یک زن خوانندۀ ترک با یک جوان مهاجر ایرانی از کجا شکل گرفته و به اینجا رسیده که او با آن همه شهرت و ثروت حاضر شده با فواد همخانه شود و با کلیشه ای ترین بهانه ها وارد بازی اش شود و کار به آنجا بکشد که او را«عروسِ گلِ آقا ابرام» صدا بزنند!

بازیگر بزرگی به نام پرویز پرستویی

راستش را بخواهید مطرب را به خاطر پرویز پرستویی دیدم . پارسال بعد از تماشای فیلم «لس آنجلس تهران» بسیار دلسرد شدم و گفتم اگر او در مطرب هم مانند «لس آنجلس...» ظاهر شده باشد باید بنشینیم و برای از دست رفتن یک بازیگرِ بزرگِ سینما عزا بگیریم!

اما اینگونه نبود. به نظرم بازی پرستویی در این فیلم، درست و به اندازه است. حتی می توانم ادعا کنم در این فیلم یکی از درخشان ترین بازی های غیرجدی خود را به نمایش گذاشته است. پرستویی در قالب شخصیتِ ابراهیم خوش سینه (که بعد از تولد دخترش مجبور شده نام خانوادگی اش را به خوش لحن، تغییر دهد!) و گریمی شبیه چهرۀ «جواد یساری»، با احترام به موسیقی موسوم به «کوچه بازاری»، تصویر درستی از هنرمندانی که به هیچ جا نرسیده اند را ارائه داده است. و شاید بُغضی که آخر فیلم، در گلوی برخی تماشاگران می نشیند بیانگر این باشد که هر چند هنگام تماشای فیلم خندیده اند اما سکانس فینال، اندوهی دارد که به قول شاعر: «خندۀ تلخ من از گریه غم انگیزتر است/ کارم از گریه گذشته ست، به آن می خندم»!

شوخی های جنسی و غیر جنسی

در این چند هفته ای که از اکران مطرب می گذرد برخی رسانه های جناح مخالف(!!) به بهانۀ وجود شوخی های جنسی و سخیف در مطرب، کارگردان و بازیگرش (پرستویی) را به باد انتقاد گرفته اند که به نظرم منصفانه نیست. تمام شوخی های جنسی این فیلم در حد یک دیالوگ با مفهوم بچه دار شدن است که چند بار تکرار می شود.

 مطمئناً شوخی های جنسی این فیلم به مراتب کمتر از فیلمهایی مثل هزارپا، رحمان 1400 و تگزاس است. البته داخل پرانتز عرض کنم که به نظرم شوخی های جنسی فیلم «بعداز ظهر سگی سگی» اولین فیلم مصطفی کیایی به مراتب بیشتر از مطرب و فیلمهای دیگر است!

 مطرب، همه مواد لازم را دارد؟

ساخت فیلم پرفروش در سینمای ایران فرمول و قواعد خاصی دارد که قبلا به آن اشاره کرده ام. کیایی در مطرب تقریبا اکثر آنها را رعایت کرده است. از جمله: استفاده از دختران زیبای خارجی که اجازه دارند لباسهای بدن نما بپوشند و زلف بر باد دهند،  رقص و آواز (که اینجا تم اصلی قصه است)، بازیگران معروف وطنی، شوخی های خط قرمزی، فیلمبرداری در یک کشور خارجی و نشان دادن جاذبه های شهری و البته نمایش کنسرت یک خوانندۀ زن که فکر می کنم یک جسارت خاصی لازم داشته. هر چند شنیده ام صحنه هایی از آن سانسور شده و برای مجوز دادن به آنچه در نسخۀ فعلی می بینیم، کارگردان را وادار کرده اند آواز پرستویی را به عنوان «زیر صدا» روی صحنه هایی که خوانندۀ زن به تنهایی می خواند، قرار دهد!نچآ

چند پله بالاتر از خالتور و فیلمفارسی

بعضی ها بدون اینکه مفهوم «فیلمفارسی» را بدانند، به هر فیلمی که خوششان نیاید برچسب «فیلمفارسی» می زنند و با بیان واژه هایی نظیر مبتذل، سخیف و بی ارزش، به فیلم می تازند. اما اگر دقیق تر به این مقوله نگاه کنیم می بینیم که به جز فیلمفارسی، اصطلاحات دیگری مانند فیلم بدنه، فیلم گیشه ای و فیلم عامه پسند نیز در ادبیات منتقدین وجود دارد که لزوما هر فیلمی را «فیلمفارسی» نمی داند.

بنابراین به نظرم «مطرب» با همه ایرادهایی که دارد، نه تنها فیلمفارسی نیست بلکه یک فیلم عامه پسندِ استاندارد است که توانسته با تماشاگران ارتباط برقرار کند. اگر بخواهم مثال بزنم باید به فیلم «خالتور» اشاره کنم که تم اصلی اش مثل «مطرب» درباره موسیقی است اما از نظر ساختار کاملا با این فیلم فرق دارد. به همین دلیل خالتور در ردۀ فیلمفارسی ها جای می گیرد و مطرب، چند پله بالاتر، در ردۀ فیلمهای عامه پسند!

تاریخ نشر مطلب:
جمعه، ۲۹ آذر ۱۳۹۸






نظرات کاربران





معرفي فيلم هاي روي پرده