نمی‌توانید مدام از آزادی حرف بزنید و شهامت مقابله با متحجرین را نداشته باشید!

عبدالرضا کاهانی

از من خواسته شده بود و تصمیم هم گرفته بودم برای اولین بار سکوت کنم. مقاومت خوبی هم داشتم اما انگار سرنوشت فیلم‌های من با شکایت و نگارش نامه‌های معترضانه گره خورده است. بسیاری از حرف‌ها را می‌توان نشنید اما برخی را حتما باید جواب داد. راه دور و عدم دسترسی به تیم جدید مدیریت سینما و مطلع کردن آن‌ها از گذشته پیچیده و تلخ فیلم، برای دستیابی به یک تصمیم هوشمندانه هم مزید بر علت شد تا این یادداشت مفصل نگاشته شود.

حدود هشت سال پیش وقتی مدیران وقت وزارت ارشاد به فقر موجود در فیلم «هیچ» اعتراض کردند با خود فکر می‌کردم شناخت آن‌ها از جغرافیا محدود است و حتما پایین‌تر از انقلاب را به جا نمی‌آورند. بر این باور بودم یادشان رفته دولت متبوع‌شان با شعار فقرزدایی روی کار آمده است. سال پیش هم وقتی با اعتراض همه جانبه مدیران وقت وزارت ارشاد علیه فیلم «ارادتمند نازنین بهاره تینا» مواجه شدم در اتفاقی مشابه، گمان کردم آن‌ها هم شناختی از جغرافیا ندارند و البته این گروه خلاف چیزی که وانمود می‌کنند بالاتر از انقلاب را نمی‌شناسند. حالا فکر می‌کنم اگر مثل بعضی‌ها قدری موقعیت‌طلب و زمان شناس بودم باید فیلم «هیچ» را سال گذشته و فیلم «ارادتمند نازنین بهاره تینا» را هشت سال پیش می‌ساختم و حتما ستایش هم می‌شدم.

مشکل از آن‌جا ناشی می‌شود که من فیلم‌ساز مورد علاقه مدیران نیستم و نباید هم باشم و اتفاقا به جغرافیای کشورم اشراف دارم. می دانم آدم‌های فیلم «هیچ» در حال حاضر در چه وضعی به سر می‌برند و قطعا شخصیت‌های فیلم «ارادتمند نازنین بهاره تینا» چنان به سرعت در حال تغییرند که همین فیلم به زودی برایشان اثری مضحک خواهد شد. شخصیت‌های این فیلم آدم‌های اطراف ما هستند که اصرار به حذف و ندیدنشان داریم! چه قدر درباره مادران معصوم و پدران موجه فیلم بسازیم؟! بس نیست؟! چه قدر در مورد فرزندان‌مان به تماشاگر واقعی دروغ بگوییم؟ این همه پنهان کاری به چه کار ما می‌آید؟ کنار گذاشتن واقعیت‌ها چه دردی از ما درمان می‌کند؟ اصلی‌ترین مشکل من هنگام ساخت فیلم «ارادتمند نازنین بهاره تینا» خودسانسوری بود که البته باز هم فایده‌ای نداشت. فیلم توقیف شد و حالا غبطه می‌خورم که ای‌کاش لااقل تمام فیلم نامه‌ای که مجوز گرفته بود را می‌ساختم. وقتی سیاست از فرهنگ مستعمره بسازد، نتیجه‌اش همین می‌شود. برای همین هر هفته اخباری از توقیف و سانسور به گوش‌مان می‌رسد.  

یکی از بزرگ‌ترین مشکلات فیلم‌سازی فاصله اجتماع با فیلم‌های شبه واقعی است. فیلم‌ساز اجازه نمایش واقعیت را ندارد و هر لحظه فاصله‌اش با مردم بیشتر می‌شود. فیلم‌های واقع گرایانه و اجتماعی برای تماشاگر خنده‌دار شده است. از چه می‌ترسیم؟! از واقعیت موجود؟! مردم که بر واقعیت اشراف دارند و بسیار هم جلوتر از فیلم‌ها و مدیران هستند. ما حتی تحمل نمایش فیلمی مانند «وقت داریم حالا» را هم نداریم! فیلمی که اساسا به جامعه فرانسه می‌پردازد و من در مهاجرت اجباری به این کشور آن را ساختم. چرا این فیلم را نمایش نمی‌دهید؟ مشکل این فیلم دقیقا چیست؟ گمان می‌کنید مردم فیلم نمی‌بینند و ممکن است فیلمی مانند «وقت داریم حالا» که با رعایت موازین و قوانین پخش در ایران ساخته شده آن‌ها را متعجب کند؟ نزدیک به چهار سال از ساخت این فیلم می‌گذرد و چند مدیر سینمایی عوض شده اما هنوز جواب روشنی به من داده نشده است. من این فیلم‌ها را چون عاشق سینما هستم که نمی‌سازم! شما لابد دوست دارید واقعیت‌ها را ببینید و به روی خودتان نیاورید. نتیجه اش هم بشود جامعه متظاهرانه با رفتارهای متظاهرانه. من اما سعی می‌کنم با مردم صادق باشم حتی اگر دوستم نداشته باشند. من وظیفه دارم مردم و حال فعلی آن‌ها را درک کنم و نمی‌توانم به سیاست‌های عقب مانده و قوانین کهنه آفرین بگویم.

شما (سانسورچی‌ها) می‌توانید و قدرتش را هم دارید که فیلم را به بایگانی بسپارید اما نمی‌توانید من را به دروغگویی متهم کنید. می‌توانید فیلم را از لیست تولیدات سالانه سینمای ایران حذف کنید اما نمی‌توانید منکرهستیِ فیلم شوید. می‌توانید با زور و تهدید نمایش‌های فستیوالی و خارجی فیلم را مانند چند فیلم دیگرم ممنوع اعلام کنید اما نمی‌توانید ثابت کنید فیلم فقط برای خارجی‌ها ساخته شده است. می‌توانید از ترس برخی نهادها دروغ بگویید که کاهانی فیلم‌نامه‌ای به وزارت ارشاد ارائه نکرده اما نمی‌توانید فیلم‌نامه کامل و بارها خوانده شده من را در آرشیو وزارت ارشاد نبینید. می‌توانید برای فرار از برخی‌ها دروغ بگویید که فیلم با فیلم‌نامه متفاوت است اما نمی‌توانید این دو را با هم مقایسه نکنید. نمی‌توانید مدام از آزادی حرف بزنید و شهامت مقابله با متحجرین را نداشته باشید. می‌توانید از سر ترس تقصیر را گردن دیگران بیندازید و اعلام کنید فیلم با حکم حکومتی ساخته شده اما چرا حکم را نشان نمی‌دهید؟ چون ایمان دارید واژه حکومتی برازنده کارگردان‌های سانسورچی است. کارگردان‌هایی که روز به روز به تعدادشان اضافه می‌شود و البته آن‌ها هم مدلی جدید از بشر هستند. مدلی که هم سانسور می‌کند و هم ادعا دارد از سانسور متنفر است. هم فیلم دولتی می‌سازد و هم داعیه استقلال دارد. هم جایزه می‌خواهد و هم از جایزه بدش می‌آید. این‌ها نوعی از موجودات جدید محسوب می‌شوند که در همه دولت‌ها و مجامع هم حضور دارند. کسانی هستند که با کینه ورزی فضا را تخریب می‌کنند. کارگردان‌های سانسورچی همان‌ها هستند که فیلم را ندیده قضاوت می‌کنند و بر اساس شنیده‌هاشان مصاحبه مفصل می‌کنند و درشت نمایی! مثلا می‌گویند « فیلم [ارادتمند] در مورد زنانی است که برای مردان له‌له می‌زنند» و یادشان این‌ها همان‌ها هستند که حقوق و مزایای سانسورچی را دریافت می‌کنند اما حاضر نیستند وظیفه‌شان که تماشای فیلم است را به درستی انجام دهند. بنابراین تعجبی ندارد که در فیلم ندیده من «کاندوم» هم یافت کنند و حالا من یک سال است هر کجا که می‌روم و به هر فردی که می‌رسم باید جواب پس بدهم که چرا فیلم غیراخلاقی ساخته‌ام! جالب‌تر آنکه برخی به همین حرف‌های بی‌پایه و اساس استناد کرده و حتی خلاصه داستان فیلم دیده نشده را از لابه‌لای همین خزعبلات استخراج می‌کنند.

می‌توانید و قدرتش را دارید که من را به سکوت دعوت کنید و خودتان درباره فیلم دیده نشده مدام گفتگو و جوسازی کنید و از آن یک فیلم ترسناک بسازید. می‌توانید عوامل و سرمایه‌گذاران سینما را به خاطر همکاری با من سرزنش کنید. می‌توانید توصیه کنید که بهتر است به فیلم بعدی فکر کنم. می‌توانید پیش از انتخابات بگویید مشکل فیلم‌های توقیفی را حل خواهیم کرد و پس از آن حرف‌تان را تغییر دهید. می‌توانید فیلم توفیقی را بارها و بارها ببینید و حتی آن را با تیتر «بازبینی وزارت ارشاد» که روی فیلم حک شده، به دوستان و نزدیکان‌تان برسانید و پز بدهید فیلم را دیده‌اید و با افتخار به آن‌ها هم توصیه کنید ببینند و کاری کنید که نسخه ناقص فیلم در مجامع دوستانه خودتان دست به دست بچرخد و از همه مهم‌تر با تماشای فیلم نگران منحرف شدن خودتان و نزدیکانتان نشوید. چرا بارها یک فیلم توقیفی را می‌بینید و منحرف هم نمی‌شوید اما نگران‌اید مردم با یک بار تماشای آن فاسد شوند؟!

شما می‌توانید کارهای زیادی انجام دهید و حرف‌های زیادی هم بزنید و این قدرت را دارید که اگر از فیلمم دفاع کنم نام فیلم‌ساز جنجالی را به من نسبت دهید. رسانه‌های هم‌سو با این تفکر هم که مدتها است تکلیف‌شان معلوم است و پیداست چه خواهند نوشت! شما به وقتش می‌توانید چشم‌تان را روی وقایع ببندید و وانمود کنید همه چیز عالی است و مشکلی نیست و اصلا بیایید همه با هم برویم شمال و بگوییم به‌به چه هوای خوبی! اما آیا سانسورچی تعهد می‌دهد با لاپوشانی مسائل حل شود؟! آیا موضوعاتی چون اختلاس، مسکن، اخلاق، دروغ و... که به راحتی به دام قیچی سانسور افتاد بحران سال‌های بعد نشد؟  

از آنجا که مجریان سانسور دچار فقر تحلیل‌‌اند، توان خالی کردن یک اثر از محتوا را دارند. نگاه ایشان به اثر هنری چون یک مانفیست است. در صورتی که اثر هنری می‌تواند برشی از واقعیت موجود باشد. چقدر این‌ حرف‌ها را تکرار کنیم؟ اینکه فیلم‌ساز مسئله را طرح کند الزاما به دلیل قرابت با آن نیست و این همان مسئله‌ای است که سانسورچی آن را درک نمی‌کند.

مدیران سابق مدعی‌ بودند فیلم «ارادتمند نازنین بهاره تینا» با فیلم نامه مصوب تفاوت دارد. فرض می‌کنیم حرف آن‌ها صحیح است. آمادگی دارم همان فیلم‌نامه مصوب در وزارت ارشاد را دوباره و با حضور و نظارت همه سانسورچی‌های مقیم مرکز و البته به شرط اکران قطعی بسازم. یا همه با هم به اندرزگو و قیطریه برویم و ببینیم فیلم من از واقعیت دور است یا شما چشم‌تان را روی واقعیت بسته‌اید؟

تاریخ نشر مطلب:
دوشنبه، -۱۰۹ فروردین -۶۲۱






نظرات کاربران



معرفي فيلم هاي روي پرده